بیخیال ازدواج

۳۰ سالگی رو رد کردم ولی مجرد.وقتی به پدر و مادر پیرم فکر میکنم نمیتونم تنهاشون بذارم.از یه طرف هم خوشم نمیاد عروس به خونه بیارم که صبح تاشب در حال کار کردن.برادرم هم ازدواج کرده و طبقه پایین میشینه.من دوست دارم به همسرم کمک کنم تا پیشرفت کنه و دنبال علایقش بره.ولی بخاطر پدر و مادرم قید ازدواج رو زدم. فک نکنم کسی حاضر باشه بیاد یجازندگی کنیم..شغل ساختمونی دارم با ماهی حداقل ۲۰ تومن.ممنون میشم راهنماییکنید


آیا ازدواج دختر ۳۳ ساله با خواستگار ۴۸ ساله درسته؟

یک دختر سی و سه:

باسلام به همه خوانندگان عزیز،

من یک سوال داشتم و خوشحال میشم که همه بهم راهنمایی کنن،من یک خواستگار ۴۸ ساله دارم که واقعا مرد خوبیه،جدا شده و یک پسر ۱۰ ساله داره،که با همسر سابقش زندگی میکنه،از لحاظ مالی و تحصیلی در یک رده هستیم،سوال من اینه: آیا به این اقا با این تفاوت سنی بله بگم یا نه،در ثانی من شخصیتا فرد زنده دل و پرشوری هستم،ایا بعدا در زندگی دچار مشکل میشم؟؟؟ممنون میشم جواب بدید،

خودم حس میکنم بخاطر تجربه هاش ممکنه خیلی سختی نکشم،ولی نمیدونم چند سال بعد شور زندگی دارع یا نه،


علاقه دختر درون گرا به پسر درون گرای همدانشگاهی

سلام.من یک دختر ۲۱ ساله هستم که از پارسال عاشق یک پسری که یک ترم از من بالاترن شدم‌.

از لحاظ ظاهر و حجاب معمولی هستم اون پسر هم معمولیه ولی از لحاظ مالی من از اون بالاترم.از طرفی ام دخترای خیلی بهتر از من در کلاسشون هستن نمیدونم به من علاقه ای داره یا خیر .گاهی به من نگاه میکنه اما رفتار واضحی نداره که بفهمم حسش بهم چیه.هرکاری میکنم نمیتونم فراموشش کنم دوست صمیمی منم چند ماهه که دقیقا عاشق همین پسر شده و من حتی درباره ی حسم نمیتونم به دوستم یا بقیه بگم.لطفا کمکم کنید خیلی دوسش دارم.

در ضمن اون خیلی درونگراست و با خانم ها اصلا صحبت نمیکنه حتی نگاهشونم نمیکنه اما چون چندباری به من نگاه کرد فکرد کردم شاید حسی داره ولی اصلا هیچ اقدامی نمیکنه منم درونگرا هستم و بخاطر شرایط دوستم مجبورم دهنمو ببندم و به هیچکس چیزی نگم و فقط گریه کنم 💔


ازدواج مجدد یک مرد

مشکلات زیادی برای ازدواج مجدد دارم و کسی حاضر نیست با من ازدواج کنه
شکست خورده و بازنده و پژمرده هستم
تصمیم به ازدواج مجدد دارم ولی موفق نمیشم از کسی جواب مثبت بگیرم
دلایل مختلفی هست که هیچ کدومش رو نمیتونم از سوابقم محو کنم
مطلقه هستم
یه ازدواج شکست خورده دارم که منجر به طلاق شد و مجبورم مهریه بپردازم و یه طلاق توی شناسنامه من هست به اضافه فشار مالی پرداخت مهریه
کارمند اداره ای هستم که چندان خوشنام نیست
وضع مالی قوی ندارم و از نظر اقتصادی ضعیف محسوب میشم
یه ماشین خیلی معمولی دارم
اصالتا روستازاده هستم و چندساله که ساکن یه شهر بزرگ شدم اما از قومی هستیم که به خصوصیات منفی معروف هستن
تحصیلات دانشگاهی پایه دارم اما چندان درخشان و بالا نیست
قیافه زیر معمولی دارم
قد و هیکل متناسبی ندارم چون بیش از حد قدبلند هستم و پاهای بیش از حد بلند دارم که با بالاتنه کوتاهم تناسب نداره
به خاطر نامتناسب بودن قد و هیکلم هیچ لباسی به من نمیاد و همیشه تیپم بد میشه
در آستانه ۴۰ سالگی هستم اما هیچ دستاورد مادی و معنوی در زندگیم نداشتم
از نظر خانوادگی هم برای کسی مطلوب نیستم
چند تا خواهر دارم و این یعنی چند تا خواهرشوهر برای کسی که با من ازدواج کنه
تک پسر هستم و این یعنی همه مسولیت والدینم به دوش من میفته
از هر کس خاستگاری کردم نپذیرفت و ردم کرد
شما جای من باشید چکار میکنید؟


چطور دختر درونگرا راجع به پسر مورد علاقه ش اطلاعات به دست بیاره؟

سلام دوستان

من مدتیه که در دانشگاه به پسری علاقه مند شدم. چطور باید بهش نزدیک بشم طوری که نفهمه من عاشقشم؟ چطور باید راجب بهش اطلاعات جمع کنم؟ اینو هم در نظر بگیرین که من درونگرا، خجالتی و کم حرف هستم

فرد قابل اعتمادی هم نمی شناسم که بخوام راجب اون از کسی سوال بپرسم

تا الان فقط از دور نگاهش کردم و دیروز برای اولین بار یه سوال درسی ازش پرسیدم

به نظر نمیاد در حال حاضر بهم علاقه داشته باشه

به نظرتون توی تلگرامش بهش پیام بدم یا توی واقعیت باهاش صحبت کنم؟

خیلی سردرگمم. من باید چکار کنم؟

نمی خوام بدون امتحان کردن هیچ کاری بیخیالش بشم، یعنی نمی تونم این کار رو بکنم. چون واقعا عاشقش شدم

لطفا راهنمایی ام کنید. من هیچ تجربه ای توی این زمینه ندارم و هیچ کسی هم نیست که بتونم ازش کمک بگیرم


چکار کنم که از نگاه کردن به چهره آقایون انقدرر معذب نشم

سلام
من دخترم نزدیک سی سالمه. مشکلی که دارم اینه که  از همون اوایل نوجوونی و جوونی نمیتونم به صورت اقایون زیاد نگاه کنم یا به چشمشون خیره بشم، چون خیلی معذب میشم.
من نگاهم گیر میکنه تو صورت بقیه و مجبورم نگاهمو بدزدم، مخصوصا اقایون و چون این اصلا خوب معنی نمیشه ترجیح میدم اصلا نگاهشون نکنم؛

از طرف دیگه
من شخصیت احساسی و عاطفی دارم، و نیاز عاطفی احساسیم هم زیاده.

از طرف دیگه
یک مواقعی همجنس هام یهو بهم میگن چه چشمهای قشنگ و معصومی داری، چقدر مژه داری، چقدر لطیف و ناز هستی، برای همین هم من بیشتر مشکل دارم که به چهره و چشمهای آقایون نگاه کنم، چون فکرمیکنم اگر زیاد نگاهشون کنم اونا هم همین حس بهشون دست میده و به چشمشون میاد، و خب خجالت میکشم.

و خب نیاز عاطفیم هم بالاست من اگر زیاد نگاه کنم به چهره اقایون و با محبت صحبت کنند دلم قیلی ویلی میره. ترجیح میدم نگاهشون نکنم، یا نگاهمو بدزدم، یا خودمو بزنم به اون راه که اصلا نخوام به یک مرد فامیل سلام کنم.
مخصوووصا که الآن خواهرم نامزد کرده و با نامزد اونم همینطورم ؛
و این نگاه نکردن بهشون و دزدیدن نگاهم میترسم اشتباه تعبیر بشه، فکرکنن بهشون علاقه دارم و نگاهمو میدزدم تا لو نرم.

من شدیدا درگیر این مسئله هستم.
الآن برای ازدواجم اصلا شرایط فراهیم نیست. لطفا جور دیگه‌ای بهم کمک کنید و راهنماییم کنید تا برای این مسئله فکری بردارم.
متشکرم


چقدر از خانوما اینجوری ان؟

این پرسش از سمت خودم هست، "علی ۱۳۷۴" .

میدونم ممکنه انسانی هم مهربان و هم پولدار باشه، اما فرض کنیم یک زن در دو موقعیت متفاوت قرار بگیره :

۱-با خواستگار عاشق فقیر ازدواج کرده و پیش خودش میگه : عجب غلطی کردم، مگه شکم گرسنه عشق حالیشه؟

۲-با خواستگار پولدار بی عشق ازدواج کرده باشه: ... عجب غلطی کردم، من محبت میخوام، اگه گرسنه بودم خونه ی بابامم غذا پیدا می‌شد...

حالت چند درصد از خانوما به نظرتون اینطورن؟ یعنی خانومایی که توی این دو موقعیت، نظرشون اونی باشه که جلوش نوشته.


بسم الله الرّحمٰن الرّحیم

اگر با صفحه نسبتا کوچیک یا گوشی اینجا رو میخونید، بالای وبلاگ اون دکمه ای که سه تا خط افقی داره رو بزنید ،‌دکمه "فرستادن نوشته" میاد. ازونجا میتونید پست بفرستید.

اگر با صفحه نسبتا بزرگ اینجا رو میخونید، احتمالا بالای صفحه دکمه ی "فرستادن نوشته" رو میبینید .

 

در مورد پست ها و نظرات ، ممکنه هر ویرایش و سانسوری انجام بشه و هیچ تضمینی نیست.



دسته‌بندی
آخرین مطلب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
نویسندگان
بایگانی